مکالمه‌ای با یکی از طفلکی‌های عالم

_ واااای زخم کاری هم تموم شد :( خیلی غمناک تموم شد... طفلی مالک :(

+ برای قورباغه هم همین‌قدر احساسات داشتی، ولی یادت رفت :)

 

[سکوت]

+ سریال بعدی چیه؟ قراره عاشقِ کی بشی دوباره که براش غصه بخوری یا ذوق کنی؟!

 

[شوک و بُهت]

+ سر گیسو هم همین بودی... عاشقانه هم تموم شد همین بودی... ها راستی خاتون رو هم داری می‌بینی و هر دوشنبه فوران احساسی :) خب؟! تهش کجاست؟ چی بهت اضافه شد؟ چی ازت کم شد؟ هر دو ماه عاشقِ یه سریالی و دو ماه بعدی اصلا یادت نیست که چی؟! 

 

_ [سکوت و شوک و بُهت]

+ بدونِ اینا بلدین خوشحال باشین؟ یا وقت بگذرونین؟ چون دیدم غصه داری موسیقی گوش می‌دی... بعد دو دقه خوبی... باز دوباره غصه داری... باز دوباره موسیقی پلی می‌کنی... معلومه بدون اینا خوش نیستین دیگه! فقط سواری می‌گیرن ازتون! شمام که خوش‌ سواری‌بده! 

 

_ [کمی برخوردگی به‌ش اما سکوت و بُهت]

+ اون‌وقت بیوگرافی‌هاتونم زدین Fighter (!)... چه طفلکین شماها :)))

 

    تنهایی؛ بهتر از هم‌نشین بد

    هر روز یه سر به وبلاگ‌های تازه به‌روزشده می‌زنم. خیلی چیزا از وبلاگ‌های تازه‌به‌روزشده معلوم می‌شه! قشنگ می‌شه دید بیان و دنیای وبلاگ‌نویسی داره به چه سمتی می‌ره! قشنگ می‌شه فهمید چه نویسنده‌هایی تو این فضا هستن و با چه گفتمانی! بعد همون نویسنده‌ها برای وبلاگ تو حکم خواننده و مخاطب رو دارن دیگه. لذا هر روز که وبلاگ‌های به‌روزشده رو سر می‌زنم و همون پستِ اتفاقی‌شون رو می‌خونم، از خودم خوشحال‌تر و راضی‌تر می‌شم هر روز که نظرات وبلاگ‌م بسته است و با کسی ارتباطی ندارم و کسی رو هم فالو نمی‌کنم و حقیقتا هم فالو شدن یا آنفالو شدنم به هیچ‌جام نیست! تند نوشتم و شاید به خیلی‌ها بربخوره که خب... اینم مهم نیست! به وجدان‌هامون رجوع کنیم می‌فهمیم که دارم متأسفانه درست می‌گم...

     

     

     

    || تا به این لحظه حتی یک وبلاگ در به‌روزشده‌ها به تورم نخورده که دغدغۀ اربعین رو داشته باشه... وَ اربعین تنها یک زیارت نیست! وَ این یعنی دغدغه‌هایی فراتر... به اندازۀ تمدن مهدوی... که حتی وبلاگ مذهبی‌هامونم ندارن! ||

    محتضر

    از ساعت یک تا همین الآن نشستم پای لپ‌تاپ. هی توی گوگل سرچ کردم نهاد ارتباطات مردمی فلان‌جا و هی ثبت‌نام کردم و هی نامه‌ نوشتم؛ 

    ارتباطات مردمی ریاست جمهوری نامه به رئیس‌جمهور... 

    ارتباطات مردمی مجلس نامه به آقای قالیباف...

    ارتباطات مردمی آستان قدس رضوی نامه به تولیت...

    سامانه وزارت خارجه که فقط آدرس ایمیل داشت، ایمیل به وزیر...

    نامه‌های بلندبالایی از طرف تمامِ امثالِ منی که برای یه زیارتِ دو هفته‌ای اربعین اون‌قدر سنگ پیش پامونه که حتی یکی‌ش و برای زائرانِ(!) ترکیه و آنتالیا ندیدیم!

    سنگِ کرونا... سنگِ ویزا... سنگِ سهمیه‌بندی تعداد زوّار... سنگِ فقط هوایی... سنگِ هزینۀ بلیطِ هواپیما... سنگِ هزینۀ حمل و نقلِ کشوری تا مرز... سنگِ قیدِ فقط موکب‌دارها... سنگِ هزینه‌های خورد و خوراک و امکاناتی که دیگه به خاطر سفر هوایی نمی‌شه برد و باید اون‌ور خودمون جور کنیم... سنگ سنگ سنگ...

    از تک‌تک‌شون مطالبه کردم... مثلِ مادری که دکترا بچه‌ش و جواب کردن و داره مثلِ مرغِ پرکنده در به در دنبال معجزه می‌گرده... 

    برمیاد! از اینایی که ازشون مطالبه کردم برمیاد یه چیزایی... برمیاد برای همین دو هفته یه چیزایی رو دستکاری کنن... 

    برام مهم بود فکر نکنن دردِ ما کروناست! نهههههه! دردِ ما فقرا که تمومِ امیدمون اربعینه همون چیزیه که باعث می‌شه هیچ‌وقت به حج فکر نکنیم... که باعث می‌شه اون زنِ کرمانی که تو حرمِ امام علی (ع) دیدم‌ش و گفت 25 ساله حرمِ امام رضا(ع) رو ندیده چون پولش و نداره ولی اربعین تمومِ دار و ندارش باشه چون سفرِ کم‌هزینۀ فقرا بود... برام مهم بود سکوت نکنم! برام مهم بود غصۀ راکد نخورم! برام مهم بود بی‌تفاوت نباشم! کرونا تموم میشه ولی سال بعد هزینه‌ها دو برابر...

    نمی‌دونم دیگه باید چیکار کنم؟ از بسیج دانشجویی کشور هم مطالبه کنم؟ شاید اونا کاری ازشون برنیاد ولی مطالبه مطالبه مطالبه... اگه این صداها زیاد و زیاد و زیادتر بشه بالاخره یکی می‌شنوه... یکی می‌شنوه ما دو ساله اربعین نداریم و در احتضاریم...............

    سیاه‌ْزندگی را نمی‌شود مرگِ سرخ؟

    مرگ هم مثل هر چیز، رنگارنگ است؛ 

    مرگ سبز،

    مرگ سرخ، 

    مرگ زرد، 

    مرگ سیاه، 

    مرگ سفید

    و ...

     

    وَ مرگ غیر از رنگ‌ها انواعی نیز دارد

    از آن جمله

    به مرض‌های گوناگون در بستر بیماری مردن...

    در خیابان و جاده‌ها با تصادف تلف شدن...

    این‌قدر ماندن و با کهولت پوسیدن...

    و یا با شهادت جان را تقدیم جانان کردن...

     

    وَ پیامبر فرمود:

    «مَنْ اَحرَقَ بِنارِ العشق فَهُوَ شهید»

     

    وَ هرکس چنان می‌میرد که زندگی می‌کند. 

    طبیعی است آن‌که رنگ زندگی‌اش زرد است

    رنگ مرگ‌ش هم زرد خواهد بود و آن‌که...

     

    وَ به قول مولوی: 

    مرگ هر یک ای پسر هم‌رنگ اوست

    آئینه صافی یقین هم‌رنگ اوست

    پیش ترک آئینه را خوش رنگی است

    پیش زنگی آئینه هم‌ زنگی است

     

     

     

    || دست‌نوشتۀ شهید مهدی فرودی ||

    منتظر فصل سوم هستم

    حالِ روحی‌م برای پرداختن به مسأله‌ای جز اربعین مساعد نیست،

    اما یادم اومد قرار نیست من براساسِ حال و احوالاتِ شخصیم زندگی کنم(!)

    مدارِ زندگی بااااااااید حولِ محورِ «تکلیف و وظیفه» بچرخه. 

    سبکِ زندگیِ اسلامی یعنی همین. 

    حالا چه من حال داشته باشم

    چه نداشته باشم!

    لذا اومدم با دو روز تأخیر بنویسم 

    سریال گاندوی 2 عالی تموم شد. 

    قسمتِ آخر 

    دو برابرِ قسمت‌های قبل

    من رو لبریزِ غرور کرد،

    خصوصا اونجایی که افسرِ بلندپایۀ بریتانیای کبییییییییییر(!)

    داشت التماسِ محمد رو می‌کرد :)

     

    محمدها و رسول‌ها و سعیدها و داوودها و فرشیدها و امیرها!

    ایمان دارم هستید

    ایمان دارم حواستون به فضای حقیقی و مجازی هست 

    لذا از همین‌جا پای تک‌تکِ سربازانِ گمنامِ امام زمان رو می‌بوسم،

    از تک‌تکِ عواملِ سریال هم نهایت تشکر و قدردانی رو دارم. 

    کارتون دیده شد:)

    اون‌قدری که اینترنت و فجازی رو برداشتید :)

    حتی اونی که داره بهتون فحش می‌ده و تخریب می‌کنه

    یعنی نشسته و دیده و تا فیها خالدونش سوخته :)

    این یعنی درست رفتید راه و

    و حسابی دم‌تون گرم :)

    دیدم نمی‌شه عاشقِ امام حسین علیه السلام بود و 

    در حد یه لایک و دو خط پست از حسینی‌های آخرالزّمان تشکر نکرد :)

     

     

    || منِ تلویزیون‌نبین :) هم گاندوی 1 و هم این یکی رو روی فلش ضبط می‌کردم و تو لپ‌تاپم آرشیو. یعنی تا حالا ده‌ها بار یک رو دیدم و چندین بار دو رو :) هنوزم برام تکراری نشده :) ||

    || کلیپی که از شهید عشوری برام فرستادی یادم آورد وسطِ حالِ بدم هم باید به تکلیفم برسم. ممنونم از تذکّر غیرمستقیم‌ت بذرِ عزیز :) ||

    « اللَّهُمَّ وَ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ »
    آپلود عکس