مظلومِ مقتدر

هم مباهله مبارک‌مون باشه :)

هم پایانِ هشت سال دفاعِ مقدس از تمومِ ملیّت و امنیّت و استقلال و آزادی ِ ایرانی بودن‌مون در برابرِ روحانی و دار و دسته‌ش :)

حتما نماز شکر خوندین ولی اگر نخوندین همین سرِ اذانِ ظهری وضو بگیرین و دو رکعت نماز شکر به جا بیارید و قدردانی کنید که شکرِ نعمت؛ نعمت‌مان افزون کند :)

خدا رو شکر که مملکتِ بی‌صاحبی نبودیم و رهبری مدبّر و مقتدر و صبور داریم که کشتیِ ایران و در طوفانِ بلایای روحانی و دار و دسته‌ش حفظ کرد :)

خدا رو شکر که مردمی بصیر و مؤمن داریم که با وجودِ تمومِ سختی‌ها و مشکلات، انتخابات گل کاشتن و کور کردن چشمِ بخیلا و حسودامون و :)

خدا رو شکر که طبقِ گفتۀ حضرت آقامون؛ نه جنگ شد، نه مذاکره و نه دستِ کثیفِ استعمار به این خاک رسید :)

راستش من خیلی عمیق و ریشه‌ای شادم! خیلی! 

ما تو ناامن‌ترین منطقۀ دنیاییم و امن‌ترین کشور :)

بعد همممممممیشه تو همۀ خبرهای دنیا هستیم :) هممممممۀ استعمارگرانِ دنیا با تموم قوا دارن علیه ما کار می‌کنن، ولی زورشون به ما نمی‌رسه :)

خیلی خفنه نه؟ :)

خیلی غرورآمیزه :)

این همه دارن با رسانه‌هاشون زور می‌زنن انقلاب و سرنگون کنن، بعد انقلاب ِ ما رسیده به خودِ آمریکا و هی دارن تندتند مسلمون می‌شن و به تفکرات انقلاب و امامین انقلاب گرویده می‌شن :)

چطور حسم و بگم؟ 

شمام اون دستِ غیبی که مراقب و محافظِ این انقلابه حس می‌کنین؟ :)

این‌که خنگولای منافق سالی چند بار می‌بندن روی اغتشاش و فتنه و تجمعات معترض و هی شکست می‌خورن و تا حالا برای خودتون تحلیل کردین؟ :)

بنزینِ آبان، سیلِ گلستان، زلزلۀ کرمانشاه، گرد و خاکِ سیستان، آبِ خوزستان، هواپیمای اوکراین، هم‌وطناِی عزیزی که در تشییعِ سردار در کرمان فوت شدن، چقققققققققدر منافقا روی اینا موج‌سواری کردن و نشد :)

قشنگ می‌رسم به همون عبارتِ حضرتِ آقا: 

جمهوری اسلامی؛ مظلومِ مقتدر *_*

ای جانم :)

این جریان از 1342... نه!

فکر می‌کنم از ابتدای آفرینش و نبردِ بین هابیل و قابیل...

نبردِ حق و باطل...

راه افتاده و تا قیام مهدی (عج) ادامه داره.

هرکس تو این جریان نقشی ایفا کرده 

پس‌فردای ظهور سربلندِ آقاست

عقب بمونیم بدبخت ِمعرکه‌ایم

باید بگردیم ببینیم نقطۀ حرکتِ ما تو این جریان چیه؟ 

ما کجای این حرکت‌یم؟ 

ما چه نقشی داریم؟ 

ما تسهیل‌گرِ کجای ظهوریم؟ 

اللَّهُمَّ وَ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ

 

    با چه کسانی وارد رابطه شویم؟

    خوب دقت کنین! 

    ابداً و اصلاً بحثِ این پست‌م مذهبی و دینی نیست! 

    این خیلی مهمه که فحوای کلام‌م رو بدونِ در نظر گرفتنِ دین و مذهب بگیرید

    تا عمقِ ماجرا رو متوجه بشید: 

     

    من اصلاً روی آدم‌هایی که 

    نماز نمی‌خونن، 

    روزه نمی‌گیرن، 

    حجاب ندارن، 

    وَ حیوان نگه‌داری می‌کنن (به عنوان فرزند)

    قدّ یه کارِ کوچیک هم حساب باز نمی‌کنم! 

    چه برسه به رفاقت و ازدواج و همکاری! 

    چرا؟! 

    چون اینها آدم‌های ضعیف و غیرقابل اعتمادی هستند! 

     

    نماز؛ یه کارِ تکراریه که ظاهراً سودی برای ما نداره، ولی ما باید روزی 5 بار این کار و انجام بدیم! اون‌وقت آدمایی که به هر دلیلی (یادتون نره بحث دین و مذهب و فعلا گذاشتیم کنار، پس کاری نداریم از ترس جهنم یا به شوقِ بهشت نماز می‌خونیم یا خالص و مخلص و فقط برای خدا) پای این 5 مرتبه هستن و در سختی و آسونی و کار داشتن و مریض بودن، مقیّد به انجام این کارن، قطعا آدمای محکم‌الاراده‌ای‌ان! خصوصا اگر در خانواده یا محیط کار یا تحصیلی باشن که نماز خوندنِ اونها حتی تمسخر می‌شه! با تمومِ وجود فکر کنید! واقعا روی این مدل آدما می‌شه برای یک عمر زندگی حساب باز کرد! 

    روزه؛ در دوره زمونۀ امروز خدایی سخته! خدایی! اون‌وقت یکی پای روزه‌ش می‌مونه! حتما زیاد دیدید تازگیا مُد شده هر وقتِ روز گرسنه‌شون می‌شه روزه رو می‌شکنن، با توجیهات شرعی یا روشن‌فکری، واقعا اینها آدم‌های ضعیفی‌اند! ینی یک هفته زندگیِ این آدم‌ها رو بررسی کنین، در تمامِ امور به ضعیف بودنِ ارادۀ این آدم‌ها می‌رسین! گولِ شاخ‌بازی‌شون و نخورید ها! قشنگ دقت کنید! قشنگ مصادیقِ ضعفِ شخصیتی‌شون و در تمام ابعادِ زندگی‌شون خواهید دید! 

    حجاب؛ عملا الآن یه جنگ محسوب می‌شه! وَ من عملا به هر آقا و خانم محجّبه‌ای یک مبارز می‌گم! (دقت کنین که هم آقا و هم خانم مدّنظرمه! و دقت کنین که حجاب به معنای اصیل و درست‌ش که همراه با عفاف و حیاست رو حجاب می‌دونم) وَ با تمومِ وجودم سرِ تعظیم فرود می‌یارم برابرِ اونهایی که در خانواده، محیط کار و تحصیلی که مخالف‌شونه و مدام به‌ش هجوم میارن، پایبندِ حجاب‌شون هستند سفت و سخت! ینی عجیب روی اینها می‌شه حساب باز کرد! در رفاقت، در کار، در ازدواج، در هر رابطه‌ای به نظرم میشه روی این آدم‌ها مثل کوه تکیه کرد! 

    حیوانات؛ اگر روزی مجبور بشم و کسی نباشه دور و برم، شاید روی سه گروه قبل حساب باز کنم ولی اگر روی کل کرۀ زمین تنها بمونم و جز نگهدارنده‌های حیوانات کسی روی کرۀ زمین نمونده باشه، حاضرم بمیرم ولی با اینا نه وارد دوستی شم، نه ازدواج کنم و نه همکاری! 

    اینا دیگه برای من ضعیف‌ترین آدمای روی زمین‌ن! حیوانات نه زبون دارن، نه آزار! نگهداشتن‌شون مثل داشتن رباته! هروقت و هرجور دل‌مون بخواد با اونا هستیم! این ینی فرار از تمامِ پیچیدگی‌های روابط انسانی! 

    تمومِ آدم‌ها با دوستان‌شون یا همسران‌شون یا همکاران‌شون دچار مشکل و بحث و جدل می‌شن. اون‌وقت خیلی از مفاهیم انسانی در همین روابط خودش و نشون می‌ده؛ بخشش، عاطفه، محبت، گذشت، ایثار، صبر، حسادت، انعطاف، پذیرش، بخل، کینه، و... 

    کسی که از پسِ اینا بربیاد قَدَر قدرته! وگرنه حیوون که یه قلّاده بزنیش رامته :) 

    گرفتی کُنه حرف‌م و ؟!

     

     

    || اگه مخالفمی حرص نزن :) ممکنه من خطا کنم که خدا هدایت‌م کنه، من نظرم و گفتم، وحی مُنزَل نیست که حرص بزنی، شمام برو تو وبلاگت نظر خودت و بنویس، مخاطب‌ها با «عقل و منطق»ِ خودشون فکر کنن ببینن کدوم درسته :) ||

     

    از ضروریات

    فکر می‌کنم مؤثر و ضروریه

    روزانه یه تسبیح 

    از تهِ دل

    وَ با تمامِ باور

    شیطانِ لعین و رجیم رو لعن کنیم!

    لعنتِ خدا بر شیطان...

    لعنتِ خدا بر شیطان...

    لعنتِ خدا بر شیطان...

    لعنتِ خدا بر شیطان...

    محاسبه

    روزِ موفقیت‌آمیزی نبود متأسفانه! 

    شیطانِ لعینِ رجیم حسابی به این تن و روح نفوذ کرده... 

    بکوب و بساز اساسی لازم دارم! 

    ینی اول باید کاااااااااامل این چیزی که شیطان ِ لعینِ رجیم ساخته رو ویران کنم...

    بعد تازه آستین بالا بزنم برای ساختنِ از نو...

    از دور آدم فکر می‌کنه ساختن سخته و ویران کردن راحت!

    ولی وقتی می‌افتی توی کار می‌بینی نهههههههه! سختِ ماجرا همون ویران کردنه‌س! 

    خصوصا به سن و سالِ من...

    شیطانِ لعینِ رجیم یه عمر عادات زشت برات ساخته... افکار زشت... توجیهات زشت... سبکِ زندگی زشت... 

    بعد می‌خوای بیای و دونه دونه اینا رو بکوبی از نو درست کنی! 

    مثل دندون ِ آسیا کشیدنِ بدونِ بی‌حسی تو 40 سالگیه! 

    ریشه‌ش و تا بیای از عمقِ وجودت بکشی

    آخ که جونت بالا میاد......

    درد و خون‌ریزی و آبسه و عفونت و این چیزاش بماند....

    حق‌الناس‌ها بماند..............

    مثلا یه عمر فحش راسته دهنت بوده... 

    حالا می‌خوای مؤدب باشی! 

    مگه می‌شه یه شبه؟! 

    انگار یکی از ویرانه‌م عکس گرفته و انداخته روی شاسی بزرگ ِ دیواری و گذاشته جلوم... 

    تازه می‌بینم چیکار کردم با خودم......

    اشرفِ مخلوقات؛

    شده چراگاهِ ملعونِ رانده‌شده(!)

    الله اکبر از این ظلوماً جهولایی که من‌م...

    یه چیزایی‌ش و فقط باید پیش اوستای اعظم اقرار کنم، 

    اما چند تا خرده‌ریزِ همین یه روز مشارطه و مراقبه رو بنویسم که یادم بمونه؛

    امروز اولِ صبح از یادآوری یه گناه، ناخودآگاه لبخند زدم........... 

    رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

    چونه‌م با رفیق‌م گرم شد به خودم اومدم دیدم دارم غیبت می‌کنم......

    رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

    بدعهدی داشتم از نوع خفن‌ش...

    رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

    وَ اتلاف وقت!

    رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

    اتلاف وقت! 

    رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

    اتلاف وقت! 

    رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

    این از همه بیشتر به چشم‌م اومد... 

    جَوون بودم می‌گفتن نمی‌فهمیدم! 

    الآن قششششششنگ می‌فهمم! 

    ببین! 

    عمر؛

    یه تیکه یخه

    تو دست‌م

    وسطِ هوای مرداد

    زیرِ آفتابِ خوزستان...

    ببین!

    محاله عقب‌نشینی کنم! 

    می‌رم قبلِ خواب ذکرِ غلط کردم بگیرم خدا کمک‌م کنه فردا رو بسازم...

    فردا صبح بازم مشارطه می‌کنم. 

    من دهنِ شیطانِ لعینِ رجیم رو سرویس می‌کنم. 

    محاله بذارم همین‌جوری روسیاه و سرافکنده تو قیامت ارباب‌م و ببینم...

    این‌قدر یا علی(ع) بگم و بلند شم تا روی این لعینِ رجیم کم شه! 

    لعنتِ خدا و ملائکه و پیغمبران و ائمه بر تو باد ای بدبختِ از بهشت اخراج شده! 

    بدبختِ ضایع‌شده! 

    به ولای علی بازم باهات می‌جنگم! 

    مشارطه

    دو _ سه هفته پیش با بچه‌های هیئت شروع کردیم از روی شرح چهل حدیثِ امام، مثلا خودسازی رو شروع کردن ان‌شاءالله...

    حدیث اولیم هنوز. 

    داریم مراحل‌ش و هفته به هفته پیش می‌ریم که بتونیم عمل کنیم. 

    حدیث اول؛ جهاد با نفسه که پیامبر به گروهی که تازه از جنگ برگشته بودن می‌گن آفرین! جهاد اصغر و انجام دادین، موند جهاد اکبر. 

    می‌پرسن جهاد اکبر چیه؟ پیغمبر می‌گن: جهاد اکبر؛ جهاد با نفسه! 

     

    واقعا که جهاد اکبره! دهن‌مون همین حدیث اول مسواک شده تو این دو _ سه هفته! ینی حاضرم برم مرز غزه با فلسطین، با اسرائیلیا بجنگم ولی با نفسم در نیفتم! اصلا نمی‌فهمی داری از کجا می‌خوری......

    خلاصه که مراحلی داره. مثلا نفس دو بخشه: ظاهر که همون چشم و گوش و زبان و شکم و زیر شکم و دست و پاست، و باطن که وهم و غضب و شهوته. 

    جهاد با باطن خفن‌تره. ما فعلا تو بخش مثلا ساده‌شیم :/ یعنی جهاد با ظاهر. امام 4 مرحله برای جهاد با این بخش گذاشتن: 

    تفکر = ینی که بشینیم فکر کنیم خدا اینا رو برای چی به ما داده، اینا نعمتن، موهبت خدان، اصلا واسه چی خدا من و خلق کرده؟ 

    عزم = یعنی مردونه تصمیم بگیریم دور گناه و خط بکشیم، بچسبیم به واجبات، گناهایی هم که کردیم جبران کنیم.

    مشارطه + مراقبه + محاسبه = ینی اولِ صبح که پا میشیم مردونه با خدا قول و قرار بذاریم که ببین خدا جان! من امروز می‌خوام همونی باشم که تو دوست داری! تو! نه خلقِ تو! امروز حرف؛ حرفِ شماست! سمعاً و طاعتا! شرط بذاریم با خدا (مشارطه)، بعد کل روز مراقب باشیم زیر شرطمون نزنیم، آخر شبم قبلِ خواب بشینیم چرتکه بندازیم پای شرطمون بودیم یا نه! اگه بودیم خدا رو شکر کنیم و دعا که بیشتر توفیق‌مون بده، اگه نبودیم خدایی نکرده هم جبران کنیم، هم عذرخواهی و توبه، و هم قرار بذاریم فردا دیگه مرد و مردونه پای شرطمون بمونیم! 

    تذکّر = ینی مدام یاد خدا باشیم، چه به ذکر زبانی، چه تو یاد و خاطرمون، نذاریم فکر خدا و نعمتاش و موهبتاش یه لحظه هم از یادمون بره.

    میان‌بُر همه‌شونم التماس از خود خداست که خودش ما رو تو این راه قرار بده و حفظ کنه و توسل به ائمه و معصومین...

    امام بارها گفتن یه روز... فقط یه روز بتونین مراعات کنین دیگه راهش باز می‌شه و کار میاد دست‌تون :)

     

    اومدم علنی و مکتوب اینجا مشارطه کنم :)

     

     

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم (لعنۀ الله علیه)

    بسم الله الرّحمن الرّحیم (و به نستعین)

    خدا جان! 

    سلاااااااام! صبحِ تابستونیِ شنبه‌ت بخیر و راضی از بنده‌هات :)

    جانِ من اونجوری نگام نکن! می‌دونم دیر اومدم... دیر یادم اومده... 

    خی‌لی دییییییر! 

    اییییین همه سال اونی نبودم که تو دوست داری... 

    حالا یادم اومده باید اونی باشم که تو عاشقشی...

    ولی قربونِ اون نگاهِ دلخورت بشم... تو سریع الرّضایی :) کریم الصّفحی :) مبدّل السیّئات بالحسناتی :)

    الهی تا قبلِ مردنم 

    یه روزم شده

    بشم اونی که تو دوست داری...

    که من اون لبخندِ رضایتِ دلبرتم بچشم :)

    الهی اون یه روز 

    همین امروز باشه :)

    من اومدم مشارطه کنم...

    شرط ببندم باهات :)

    شرط بستن با تو حروم نیست :)

    شرط می‌بندم امروز حواسم باشه واجبات؛ همونی که تو گفتی، محرمات هم؛ همونی که تو گفتی! 

    عُرف و دلم خواست و روشن‌فکری و توجیه و کلاه شرعی و این چیزا؛ عمراً! 

    امروز فقطططط بندۀ توام! 

    بدونِ شرک...

    بدونِ ناخالصی...

    کمکم کن باشه؟ 

    من بی‌عرضه‌ام...

    تازه‌کارم...

    شاگرد بنّام...

    خودت دست‌م و بگیر و راه و نشونم بده

    خودت درستم کن! 

    باشه؟ 

    فکرام و کردم... عزمم کردم... حواسم به ذکرم هست به کمک خودت...

    فقط توام امروز بیشتر روی من زوم باش... زودتر از موعدی که بستی حواسم و سر جاش بیار... امروز کارای دیگه‌ت و بسپار به فرشته‌هات... بیا به من تاتی‌تاتی کردن یاد بده... 

    نگاه به موی سفیدم نکن... من هنوز همون «مِن سُلاَلَةٍ مِّن مَّاء مَّهِینٍ» ِ توام... :)

     

     

    || وَ توسّل به باب الحوائج علیه السلام ||

    || عیدمون مبارکا هم‌چنان :) ||

     

    « اللَّهُمَّ وَ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ »
    آپلود عکس