آدم‌های کمیاب

رفیق‌م عروسی دعوت‌م کرده بود از سه هفته پیش!

حالا زنگ زده به عذرخواهی و شرمندگی که پا نشی بیای، ما فکر نمی‌کردیم این‌قدر اوضاع خراب باشه،

هم این‌که خاله و مادربزرگ‌م گرفتن و می‌خوان بیان مراسم!

وقتی قطع کرده، روی واتس‌اَپ آدرس تالار و برام فرستاده که زنگ بزنم 190 و شکایت کنم، 

بیان رسیدگی کنن قبلِ برگزاریِ مراسم تالار و ببندن!

نوشته این و برای همه فرستادم زنگ بزنن، تو هم تو گروه‌هات بذار، به رفقای دیگه‌تم بگو! 

ما حریف دامادمون نشدیم، با این‌که من دارم تک‌تک زنگ می‌زنم که نیان و به 190 زنگ بزنن، 

ولی خونوادۀ داماد و دست و زورم نمی‌رسه! خونوادۀ خودمم از این‌طرف افتادن تو رودرواسی!

کلی تشکر کردم که خبر داده و جونِ ما براش مهم بوده و زنگ زدم 190.

آدرس تالار و که گفتم، گفت با فلان تعداد شکایت ثبت شده و پیگیری می‌شه!

ینی ببین چه باوجدان پیگیری کرده که همه زنگ هم زدن! 

عروسی غریبه نیست ها! 

عروسی خواهرشه که به خاطر جونِ مردم پیگیرشه تالار ببنده! 

دارین باوجدان دوروبرتون؟! 

من هنگ‌م! 

برم اسم این رفیق‌‌م و تو مخاطبین‌م ستاره‌دار کنم!

آدمای باوجدان این‌قدر کم‌ان که نباید از دست‌شون داد! 

 

 

|| رفیقِ شفیقِ اردوجهادی‌ها و اربعین‌ها ||

 

    امنیّت

    اگر پنجره یا تراس دارید، یا حیاط پاشید برید سراغ‌ش!

    پاشید! همین الآن! 

    می‌خوام برین چشماتون و ببندین و هوا رو با تموووووومِ وجود نفس بکشید و بعد بیاید ادامۀ اینجا رو بخونید! 

    پاشید دیگه!

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    شمام شنیدین؟ 

    بوی اسپند...

    سِنج...

    پیرهن مشکی...

    بوی محرّم...

     

    بریم دو رکعت نماز شُکرِ دیگه بخونیم؟ 

    دو رکعته :) زودی تموم می‌شه :)

    خی‌لیا چشم انتظارِ محرّم بودن و نرسیدن........

    ولی ما رسیدیم...

    خدا ما رو رسوند...

    به خدا شُکر داره...

     

    آه!

    محرّم! 

    محرّم! 

    محرّم! 

    شمام مثل منین؟ 

    دمِ محرّم یه حالِ امن و امانی دارین؟ 

    من به محرّم که می‌رسم دل‌م شیییییر می‌شه! 

    دنیا به چشم‌م همون بی‌ارزش‌تر از آبِ بینیِ بزغالۀ نهج‌البلاغه می‌شه!

    چطور می‌شه وصف‌ش کرد؟ 

    ما به محرّم رسیدیم! 

     

     

    || الحَمدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهٰذا وَما کُنّا لِنَهتَدِیَ لَولا أَن هَدانَا اللَّهُ ||

     

    فقدان

    حتما شما هم به این نکته رسیدید که

    هوش، شعور نمیاره! 

    و حتما تا به حال به آدم‌های باهوشِ بی‌شعورِ اطراف‌تون برخوردید! 

     

    اومدم از تهِ دل وَ با وضو دعا کنم:

    اَللّهُمَّ إنّی أسْئَلُکَ الشُّعوووووووووووور! 

    العجل

    العجل

    العجل

    الساعه

    الساعه

    الساعه...

     

     

    || خیلی مِلو اشاره کردم به باهوش بودن‌م مثلا :) ||

     

    سرزده

    دیروز حکمِ تنفیذش و گرفته 

    امروز 7 صبح پاشده رفته بازدید میدانی از امور مراجعین ریاست جمهوری! 

     

    آقای رئیسی! دورت بگردم! ما عادت نداریم! نکن این کارات و :)

    ما رئیس‌جمهورِ اصلاح‌طلب‌مون در سیل و زلزله و آتش و طوفان و صورِ اسرافیل هم پاش و از ریاست جمهوری و کاخ‌ش بیرون نمی‌ذاشت(!)

    تو دوران کرونا که اصصصصصصصلا دستِ کسی به عباش نرسید(!)

    بعد شما هنوز مراسم تحلیف‌ت برگزار نشده 

    روزِ اوّلی

    تو کورانِ کرونا

    پاشدی رفتی بازدید ِ میدانی؟! :)

     

    ای درد و بلات تو سرِ هرچی اصلاح‌طلبه :)

     

     

    || سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ ||

     

    عقیقه

    مراسم عقیقه‌کنون داشتیم، 

    اما برحسب عُرف(!)

    نه برحسب دین(!)

     

    دین گفته مستحبه روزِ هفتم ِ تولدِ بچه بعد از تراشیدنِ موی سرش، عقیقه شه؛ ولی ما گذاشتیم تو 25 سالگی‌ش!

    دین گفته مستحبه برای نوزاد پسر، حیوان نر و برای نوزاد دختر، حیوان ماده ذبح بشه؛ ولی ما هرچی رسید می‌گیریم دیگه! 

    دین گفته اگه تا بلوغ عقیقه نشه کسی، مستحبه خودش بعد از بلوغ، خودش و عقیقه کنه؛ اما ما تا پیری از پدر و مادر توقع داریم! 

    دین گفته مستحبه شروط قربانی در عقیقه رعایت شه؛ ولی ما کمتر حواسمون به این نکاته! 

    دین گفته مستحبه که گوشت‌ش دست‌کم به ۱۰ نفر از فقرا و همسایگان داده شه؛ ولی ما از ترسِ این‌که فلانی نگه برای ما نیاورد، یا چون فلانی خوب به ما می‌رسه یا چون فلانی رو دوست داریم، بی‌خیالِ غنی بودن یا فقیر بودن‌ش، همسایه بودن یا نبودن‌ش گوشت رو پخش می‌کنیم! (این‌که تکه‌های گوشت رو ریزتر کردن تا به تعداد بیشتری برسه از ترسِ این‌که فلانی نگه برای ما نیاورد خیلی روی اعصابمه... به اونی که مستحقه و دست‌ش تنگ کمتر رسید چون فلانی که دست‌ش به دهن‌ش می‌رسه و بچه‌هاش هفته‌ای یه بار روی گوشت و می‌بینن چون زشته و چی پشت‌مون بگن بیشتر رسید خیلی روی اعصابمه... )

    این‌که دعای عقیقه رو هم هرکی هرکی می‌خونه و با چه قرائتی؛ بماند!

     

    دلم اجرای دین ِ راست‌راستکی رو می‌خواد! در همۀ ابعاد! از دینِ دلبخواهیِ عُرفیِ من‌درآوردیِ ظاهرا دین‌مدارها خیلی خسته‌ام...

    می‌فهمین من و؟!

     

     

    || آرزومه وقتی مُردم یه دین‌مدار واقعی پیدا شه و من و با آدابِ دینی و مذهبیِ واقعی به خاک بسپاره... تو زندگی که روزی‌مون نشد! ||

    || چی میشه شهیدم کنی، من در اعلاترین شکلِ آدابِ دینی و مذهبی بیام پیشت؟! :( ||

     

    « اللَّهُمَّ وَ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ »
    آپلود عکس