کارِ انتخاباتی تا هفده روستای اطرافِ ما نیاز نیست؛ همۀ واجدینِ شرایط رأی میدن. چرا؟ چون تنها دولتی که برای حقّابۀ هیرمند تلاش کرد و آبشیرینکُنِ سیستان رو راه انداخت، دولتِ شهید رئیسیِ عزیز بود. اینجا کسی جرأت داره اسمِ آقای رئیسی رو بدونِ آقا بیاره؟ مردم هجوم میارن بهش. محرومین عموما سوادِ درست و حسابی ندارن اما بصیرت... خیلی بیشتر از مذهبی باسوادهامون که به آقای رئیسی نقد دارن ولی طرفدارِ نظامِ اسلامیان :) خیلی بیشتر از مذهبی باسوادهامون که به حکومت نقد دارن ولی اهلِ ائمه علیهمالسلام هستند :) خیلی بیشتر از لبودهنهای ورّاجِ مجازی که توی وبلاگاشون قدس رو فتح کردن و کاخِ سفید رو حسینیه و حجاب رو هم با کارِ فرهنگی ریشهای درست کردن :) اینجا مردم پای کارِ نظام هستن.
دیدم اینجا که خودشون پای کارِ انقلابن و اصلا برای همین شعورشونه که خدا وعده داده همینها وارثینِ زمیناند و در روایات داریم مذهبی باسوادهامون با کوهی از کتابهای عین.صاد و نقودِ فرهنگی و تشکیلات و نشست و جلسه و همایش روبروی امام زمان ارواحنا فداه قد عَلَم میکنن و آقا دین رو اِحیا میکنن و عباپوشهای فرهیختهمون تازه حجاب رو از آقا یاد میگیرن :)
گفتیم چیکار کنیم برای انتخابات پس؟ کارِ مجازی هم در حدِ ضروری انجام میدیم، اما اصلِ کار، کفِ میدانه، رودرروی مردم. تماماً مجازی جای مذهبی و ولایی ترسوهاست که چون عُرضۀ کار کردن ندارن، سعی میکنن با ازش حرف زدن وجدانشون رو آسوده کنن(!)
مردم!
مردم!
ما برای تبیین و آگاهی با مردم باید حرف بزنیم.
خب! برنامه ریختیم برای نمازِ مغرب بریم دریا. تو ساحل اذان بگیم و نماز جماعت برگزار کنیم. بینِ دو نماز هم کارِ انتخاباتی کنیم.
سعید و شیخ فضلالله و هجده نفر از بزرگان و معتبرانِ روستامون هم پای کار اومدن. أمّیحیی و بچهها و حدودِ هشت نفر از خانمهای روستا هم اومدن و خیلی ساده و صمیمی، فلاسک فلاسک شیرچای آوردن برای پذیرایی.
تشکیلات و جهادی به جلسه و ورّاجی نیست، اینا هیچکدوم نه معنای تشکیلات رو میدونن، نه اصولِ جهادی رو... اما پای کارن! چرا؟
چون مؤمن هستن... چون تقوا دارن...
ایمان و تقوا، برکت میاره... بصیرت میده... حرکت میاره.
خدا رو شاهد میگیرم جز به سعید و شیخ فضلالله به هیچکس چیزی نگفتم. دیدن ما داریم چند روزه با هم راه میافتیم بریم شهر، پرسیدن و کمکم اومدن و کار رو دست گرفتن.
الحمدلله کار مردمی بود و با نیتِ خالص، گرفت و یکی از شبکههای محلی هم اومدن و با ما مصاحبه کردن.
جای ثابت نمیمونیم. تیمِ ثابت داریم که بتونیم دور بزنیم و افرادِ بیشتری رو آگاه کنیم. هر شب یه ورِ ساحلیم. مبنای قرآنی و نهجالبلاغهای انتخابات و اصلح رو شیخ فضلالله زحمت میکشه میگه، مبنای سیاسی و عقیدتی رو خودم میگم، سعید هم مختصری ترجمه میکنه به بلوچی برای مُسنها و مدرسهنرفتهها که فارسی متوجه نمیشن.
دیروز به مردم گفتم من به درخت بگم سرسبز، شما ناراحت میشید؟ با تعجب گفتن نه! گفتم به دریا بگم وسیع، شما بهتون برمیخوره؟ گفتن نه! گفتم به ساحل بگم نرم، شما فحشم میدین؟ گفتن نه! گفتم به آسمون بگم آبی، شما عصبانی میشید؟ گفتن نه!
گفتم خدا خیرتون بده! چون اینا صفتِ موصوفشونن. آبی مالِ آسمونه. وسیع مالِ دریاست. سرسبزی مالِ درخته. همه هم قبول داریم. پس وقتی صفتِ چیزی یا کسی رو بهش میگیم باید اول فکر کنیم ببینیم این صفت واقعا مختصِ این موصوفه یا نه، اگه بود بپذیریم، اگه نبود بعد ناراحت بشیم. قبول دارین؟
همه گفتن بله!
گفتم چند ساله برخی میگن جمهوری اسلامی بده؟ چند ساله چند نفر منتظرِ براندازیان؟ چند ساله چند نفر میگن این نظام دیگه نفسای آخرشه؟ چند ساله چند نفر میگن دیگه کسی طرفش نیست؟
اجازه دادم مردم صحبت کنن. بعد گفتم دیدین تو ژاپن به زبانِ فارسی شعار دادن مرگ بر اسرائیل؟ با تعجب نگاهم کردن. لپتاپ و بلندگو همراهمونه. براشون پخش کردم. گفتم یادتونه آقا فرمودن زبان فارسی به زودی زبانِ بینالمللیِ دنیا میشه؟ پخش کردم. گفتم دانشجوهای آمریکا رو دیدید حرفای امام خمینیِ اصلِ براندازمون رو میزدن و تو انقلابشون پرچمِ ما دستشون بود؟ براشون پخش کردم. گفتم من و تو یادتونه میگفت جمهوری اسلامی نفسای آخرشه؟ پخش کردم که خداحافظی کردن و عرعر زار زدن و تعطیل شدن :) گفتم مریم رجوی رو یادتونه؟ لطف کرده بود گفته بود بیاد نجاتمون بده رئیسجمهورمون میشه؟ الآن کدوم گوریه؟ :) روحالله زم که علیه جمهوری اسلامی ایران بیشتر از دانشجوبسیجینماهای ایران کار میکرد و روزی هجده ساعت فعالیت داشت الآن کدوم گوریه؟ :)
گفتم یادتونه عزادارِ سردار سلیمانی بودیم؟ عینالاسد برنامهمون بود؟ براشون کلیپِ کوتاهی از اون روزها پخش کردم.
گفتم یادتونه یه هواپیمای اوکراینی سقوط کرد؟ تا سه روز هیچکس ککش نگزید، همین که خبر رسید خودمون زدیم یهو برخی عزادار شدن؟ کلیپ پخش کردم براشون.
گفتم یکی بلند شد پدری کرد برای اینکه دعوا بخوابه، خودش شد فحشخور و گفت تقصیرِ من بود...
چهار سال بخشی از مردم با نفرت به حکومت... نظام... اسلام... انقلاب... نگاه کردن...
ولی ماه پشتِ ابر نمیمونه :) به قولِ شهید دیالمه انقلاب هر از گاهی یه موج میزنه که آشغالا رو بریزه بیرون :)
دیدین آقا به شمسایی چی گفت؟ کلیپی که آقا دارن از حجابِ خانوادۀ شمسایی تعریف میکنن رو پخش کردم. به مردم گفتم زشت نبود آقا از حجاب حرف زدن؟ بابا طرف اسطورۀ ورزشیِ ماست، از ورزشش بگو، به خانوادهش چه کار داری؟ به خانوادهش کار داری به حجابشون چه کار داری؟ آقا امر به معروف و نهی از منکر زبانی دوقطبی میاره! زشته! شما باید فرهنگی کار کنی! شما همینکه خودت با لبخند به بیحجابا خودت و نشون بدی اونا جذب میشن :) آقا بیانیها رو دلگیر کردی ها :) این و به مردم نگفتم، اینجا دارم مینویسم شما فیض ببری :)
گفتم یادتونه سفارتمون و تو سوریه اسرائیل زد؟ آقا اون موقع به جای بحثِ به این مهمی، ایستادن و از حجاب حرف زدن! آقاااااااا نکن این کارا رو! دافعه داره! تشکلاتِ بسیجی و دانشجوهامون و فرهنگیکارامون و مذهبی و محجبههامون ناراحت میشن :) وهنِ اسلام میاری آقا! زشته آقا! اینا این همه خودشون و شرحهشرحه کردن، کلی دادِ سخن دادن که باید کارِ فرهنگی کرد، باز شما پا شدی علنی داری از حجاب بیست دقیقه حرف میزنی؟! آقا خیلی تندرویی! :) براشون کلیپ گذاشتم یادشون بیاد.
گفتم 26 فروردین یادتونه؟ یک شب تا صبح موشکایی که تو انبار از قدیم داشتیم و نمیدونستیم چه کار کنیم و ریختیم سرِ اسرائیل! تازه موشک نوهامون نه ها! قدیمیها! همونایی که نفسِ طهرانیمقدم بهشون خورده بود... یادتونه برخی گفتن جنگ میشه؟ اسرائیل پودرمون میکنه؟ لابد الآن پودرشدهمون دورِ هم جمعه :) مردم خندیدن :) گفتم یادتونه آمریکا سریع بیانیه زد اسرائیل به ما ربطی نداره! ما هیچ غلطی نمیکنیم :) مردم خندیدن :)
گفتم کانادا گفته تقصیر از هواپیمای اوکراینه!
بهش هشدار داده بودن سرِ عینالاسد تو آمادهباشیم. گوش نکرده و پریده!
دادگاهِ کانادا خودِ اوکراین رو مقصر دونسته و گفته باید غرامت بده!
بعد سکوت کردم تا مردم فکر کنن. یه جوانی گفت یعنی تقصیرِ ایران نبوده؟ باز کردم و کلیپ رو نشون دادم. بیانیۀ کانادا رو نشون دادم. دوباره سکوت کردم. پچپچ بالا گرفت.
گفتم به اونایی که این همه سال هی به جمهوری اسلامی لگد زدن و هی روی اعصابِ شما مردم راه رفتن و تو بزنگاهها به جای کم کردنِ فشار، بیشتر داغ روی دلتون گذاشتن، این و نشون بدیم الآن میان عذرخواهی کنن؟
سکوت کردن.
گفتم وقتی خدا اینجوری و پشت در پشت ضایعشون میکنه و باز نمیفهمن، یعنی احمقن! احمق صفتشونه. من صداشون بزنم آدمای احمق، شما بهت برمیخوره؟ گفتن نه :)
گفتم خدا خیرتون بده! فقط احمقان که ضد جمهوری اسلامی ایرانن. فقط احمقان که به جمهوری اسلامی و آقا نقد دارن. فقط احمقان که نمیتونن مناسباتی فکر کنن و کلان ببینن. فقط احمقان که نمیفهمن الآن ایران تا کجا رو داره مدیریت میکنه. فقط احمقان که به این نظام جفتک میندازن. فقط احمقان که هی خدا ضایعشون میکنه و باز راهِ قبلی رو میرن. نه شعورِ فهمیدن دارن، نه شرفِ عذرخواهی.
جایی از حرفام غیر منطقیه بلند شید بگید!
برام صلوات فرستادن و پا شدن اومدن صورتم و بوسیدن :)
گفتم برید و هرجا یه دونه از این احمقا دیدین، به همه بگید اینا احمقن. بگید چرا احمقن. بهشون اثبات کنید صفتِ این آدما حماقته. فحش نیست که به کسی بربخوره. موصوفن و صفتشون احمق.
هم دورِ هم خندیدیم، هم تبیین کردیم، هم با دیدهبوسی رفتیم که هرچی از هم یاد گرفتیم و نشر بدیم :)
من بخوام از اینجا برم، چطور از این مردم دل بکنم؟!... :(