وارد عراق که شدیم، اولین زیارت کاظمین بود. راننده‌های عراقی به سرعت به سمتِ کاظمین می‌روندن و من باید تا رسیدن به کاظمین اطلاعات شهر و حرم و امامین رو می‌دادم. روحانی کاروان نداشتیم! دلایلش رو بگم می‌شه یه پستِ بلند درد و دل از روحانی‌های منفعل! مداحمون ناصر بود، راوی خودم. آی که ما چی می‌کشیم از روحانیتِ منفعل! پای درد و دلِ مردم که می‌شینی می‌گن هر شبکه‌ای از تلویزیون و روشن می‌کنیم یه شیخ نشسته داره احکام می‌گه و روضه می‌خونه! بعد احکام و روضه رو که از مردم می‌پرسی می‌بینی هیچی بلد نیستن!!! این نشون می‌ده هیچ‌وقت مثلِ آدم ننشستن پای صحبتای شیخ‌های تلویزیون! و این نشون می‌ده پس بی‌دلیل نیست که هر شبکه‌ای از تلویزیون رو می‌زنی یه شیخی داره احکام می‌گه! وقتی هر سال و تو هر پایه قواعد فارسی و عربی و انگلیسی و ریاضی داره تکرار می‌شه، ینی دانش‌آموزه مثل بچۀ آدم دل نداده یک بار که برای همیشه یاد بگیره! آخرشم زبونش درازه که معلم خوب درس نداد! معلمِ پایۀ اول خوب درس نداد، پایۀ دوم هم؟! پایۀ سوم هم؟! نخیر! وقتی تا کنکور میای بالا و هنوز در قواعد ثابت مشکل داری یعنی یا خودت خنگ بودی یا تلاش نکردی و سر کلاس دل به درس ندادی! 

در مقابل هم خارج از تلویزیون روحانیت کم‌کاره! در دسترس نیست! من کاره‌ای بودم مثل ماه محرم که مبلغ می‌فرستن همه‌جا، ایام اربعین و زیارات خاص هم مبلغ می‌فرستادم تو کاروانا و موکبا! مردم واقعا اطلاعاتِ دینی ندارن ها! واقعا ندارن! فریبِ قیافه‌های من‌بلدم من‌بلدم و نخورین! واقعا بلد نیستن! وَ بدون اطلاعات دارن فتوا صادر می‌کنن! یعنی من سؤالایی تو این سفر ازم پرسیده شد که واقعا تا دو روز روی سرم دنبال شاخ بودم! نه از عوام و مردمِ عادی ها! نه! من دقیق درصد گرفتم؛ 84 درصدِ کاروانِ ما دخترِ دانشجو بود! یعنی قشرِ مثلا تحصیل‌کرده که واقعا از دین اطلاعاتی نداشت... ببینید من یه خانومِ خونه‌دارِ معمولی ازم بپرسه امامینِ مدفون در کاظمین چه کسانی هستن و با امام رضا علیه السلام چه نسبتی دارن، برام قابل هضمه، اما این و یه دانشجوی سال دومِ ارشدِ شیمی آزمایشگاه بپرسه، ببخشید! خیلی ببخشید! اصلا قابل قبول نیست و حتما اون دانشجو رو تحقیر می‌کنم! وَ کردم! ما در زمانۀ غارنشینی نیستیم که! صبح تا شب گوشی دستمونه و کله‌هامون تو فجازی! هرجا رو نگاه می‌کنی یه کتابخونۀ عمومیه با سطح قابل قبولی از کتب و اطلاعات! هر شبکه هم که به گفتۀ خودِ مردم یه روحانی داره احکام می‌گه و روضه می‌خونه! پس قطعا عرضۀ درست استفاده کردن از زمانۀ اطلاعات رو نداشتیم که در بدیهیات لنگ می‌زنیم و تازه منم منم هم داریم! جهل و می‌شه تحمل کرد، اما پزِ فهم دادن و با عقلِ خالی... ابدا! تو این سفر دانشجوی سال آخر ارشدی بود که حسابدارِ یه شرکته... و وقتی تازه فهمیده بود می‌شه نمازهای مستحبی رو در حرکت هم خوند، من تعجب کرده بودم که این کجا و چه‌طوری درس خونده؟! تو عمرش چند تا کتاب خونده؟! وقتی داشته نقد می‌کرده چرا شیوخ این‌قدر منبر می‌رن دقیقا چند دقیقه از سخنرانی‌هاشون رو گوش داده؟! شمایی که صبح تا شب، شب تا صبح اینجا پلاسی و هی افاضات می‌کنی، بیایم ازت دو تا سؤال معمولی دینی بپرسیم عرضه داری جواب بدی یا به مسخره ایمان، تقوا، عمل صالح بلغور می‌کنی و معلم دینی و کتاب دینی رو به نقد می‌کشی؟! 

به قول همسرم، دقیقا خیلی لی‌لی به لالای خودتون گذاشتین و نوشابه برای هم باز کردین! طرف نمی‌دونست روضۀ مکشوف ینی چی بعد ادعای دانایی می‌کنه و یه مشت چاخان دورش به به‌به و چه‌چه! داناها هم صداشون درنمیاد مبادا ریزش بگیرن و هوووو بشن! ترس از سرزنش... خفه شدن از درستی... تن دادن به نادرستی! عجب! 

برید دقت کنین! نیمی از اینایی که مشغول فعالیت‌های فرهنگی و دینی و تبیینی و فلان و بهمان‌ان، خودشون ده تا کتابِ درست و حسابی نخوندن! یه بار مروری رساله و استفتائات رو ورق نزدن! اصلا یه سخنرانی کامل از رهبری گوش ندادن بعد اومدن برای ما از فلان همایش و فلان جشنواره و فلان دغدغۀ اساسی ملت کلمات قلمبه سلمبه بلغور می‌کنن! چاخان‌های دورش هم به احسنت و آفرین! 

به جای بیکاری و علافی و صبح تا شب اینجا پلاس بودن بشین چهار تا کتاب بخون روی خودت کار فرهنگی کن! جاهلی که بخواد مربیِ مردم بشه چی بشه! 

تو مرزِ عراق یه موردی دیده بودم که حسابی ذهنم و مشغول کرده بود... حسابی ها! با خانومم مطرح کردم که این و چطوری بیان کنیم؟! بکشیمش کناری و به خودش بگیم... یا نه! براش بنویسیم و ناشناس بذاریم تو کوله‌ش؟! خانومم گفت تو همین یکی رو دیدی ولی چند مورد دیگه هم هست... داشتم شاخ درمی‌آوردم! ینی چی چند مورد؟! بعد اینا چطوری پا شدن اومدن زیارت به این سختی؟! این اعتقاد با اون عمل هم‌خوانی نداره ها! برای شما شاید ساده باشه ولی برای من خیلی سهمگینه! این عمل یه نسل رو ناپاک می‌کنه... بعد ما تعجب می‌کنیم این همه لجاجت و عناد در نسل جدید از کجا میاد... خب از نطفه مشکل دارن... این عمل ریشه‌ای خیلی چیزا رو به هم می‌زنه... خیلی عمیق‌تر از یه نماز و روزه است... بعد خانومم برام توضیح داد این خیلی زیاد شده و فتواهای من‌درآوردی هم براش خیلی زیاده و کلاه شرعی‌های خوشگل و گشادی هم براش تولید شده! واسه همین تو کَت خیلی‌ها نمیره! دیدم پس یه امر فراگیره و باید علنی اعلام بشه! اگر قرار باشه دخترا از این سفر یه چراغ براشون روشن بشه، شاید همین مورد باشه و گردنِ منه که این کاروان و آوردم. 

بسم الله گفتم و از سرزنش‌ها به خدا پناه بردم و زدم به دلِ ماجرا! 

در ایام اربعین همه‌جا شلوغه. جای توقف گروهی و استفاده بردن از سخنرانی و مداحی نیست. اگر حرف و سخن و روضه‌ای هست باید از فرصتِ اتوبوس‌ها استفاده شه. من هم قبل از رفتن به هر منطقه، اطلاعات رو تو اتوبوس به زوّار می‌دادم و جوری زمان رو تقسیم‌بندی می‌کردم که بتونم به هر چهار اتوبوس سر بزنم و اطلاعات و گاهی اعمالی مثل اعمال مسجد کوفه و سهله رو بهشون بگم. 

تا رسیدن به کاظمین هم اطلاعات کاظمین رو دادم و به سؤالات پاسخ گفتم و آخرش هم گفتم: خانم‌ها عنایت داشته باشن ضریحِ امام، محدودۀ شرعیه. یعنی معذورِ شرعی نباید به ضریح و قبه نزدیک شه. و این فقط شامل مورد خاص خانم‌ها نیست، مثلا خدایی‌نکرده اگر کسی کاشت ناخن داره هم حواسش باشه که غسل نداره و طهارت لازم برای زیارت رو نداره... حرمت حرم رو نگه داره و نزدیک ضریح و قبه نشه... نماز و روزه‌هاشم که دیگه هیچی! 

این و گفتم و بلا گفتم! صاحبانِ امر بلند شدن به اعتراض که این غلطه و شروع کردن فتواهای خوشگلی که خانومم ازشون خبر داشت و من نداشتم رو دادن! جالب بود که مرجع هم می‌دادن! مثلا اغلبشون می‌گفتن ما از حرم پرسیدیم! گفتن غسل و وضو درسته! چند خانوم شروع کردن به توضیح دادن و جنجالی به پا شد! من همه‌چیز و مستدل دوست دارم. خیلی اهل توضیح دادن و حرف زدن نیستم! همه رو ساکت کردم و گفتم این‌قدر این مسأله برام مهمه که از همین‌جا زنگ می‌زنم حرم! 

اربعینی‌ها در جریان‌ان که اونجا شما با هرجا تماس بگیری و یه الو بگی چقدر هزینه برات می‌افته! همه رو به جون خریدم که کسی دین رو دلخواهِ خودش نمایش نده! زنگ زدم 2020 حرم و خدا می‌دونه چقدر قبض تلفن شد برام... ولی گذاشتم روی میکروفون سیاری که باهام بود و صدا رو هم ضبط کردم که سه اتوبوس دیگه مجبور به زنگ زدن نشم. کارشناس حرم که کامل توضیح داد، اینا دیگه ساکت شدن. حسابی زورشون اومده بود! حسابی از من کفری بودن! به خونم تشنه بودن! اما ساکت شدن و دیگه حرفی نداشتن بزنن! رعایت کردن یا نه به خودشون مربوطه، وظیفه‌ای که گردن من بود و من انجام دادم. شما هم انجام بدید. درسته امام زمان ارواحنا فداه تشریف بیارن تموم این بدعت‌ها رو باطل می‌کنن و دین رو احیا می‌فرمایند، ولی ما تا ظهور وظیفه داریم از دین حراست کنیم و در حد وسعمون برای زنده نگه داشتنش تلاش کنیم. چه خوشآیندِ دیگران باشه، چه نباشه! 

 

آجرکم الله بمصیبت شهادتِ رسول الله صلوات الله علیه و شهادتِ امام حسن مجتبی علیه السلام.