چقدر هزینه کردن... چقدر تهدید... چقدر خونِ بیگناه ریختن؛ آرمان... روحالله... سلمان... دانیال... شاهچراغیا... نیروهای انتظامی... چقدر عربده کشیدن... چقدر فراخوان دادن و نیومدن... چقدر گفتن ماهِ بعد نظام سقوط میکنه و نکرد... چقدر گفتن دو روزِ بعد... سه روزِ بعد... برفِ بهمن و نمیبینه و دید... سالِ آینده رو نمیبینه و دید... برفِ 402 رو هم دید... چقدر خودشون و شرحهشرحه کردن... خودشون، خودشون رو جویدن... چقدر زور زدن شکستشون و پشتِ مدارسِ دخترانه با پروژۀ مسمومیت قایم کنن... گفتن شنبه گودبای پارتیِ مسؤلای نظامه و به سوی ونزوئلان و حالا هر شب سرزمینهای اشغالی، مردم برای مسؤولاشون گودبای پارتی دارن... کفِ خیابونای فرانسه زنها زندگیشون در آزادیِ محضه و کبودیِ روی تنشون، مُدِ جدیدِ آرایشیه(!)... کلیپای اقتصاددانانِ آمریکا پشتِ هم داره درمیاد که چیزی تا سقوطِ اقتصادِ آمریکا و دلار نمونده... بیعقلا اینجا خودشون رو سوزوندن و اونور دلارا رفت جیبِ کریمیشون... منتظرِ شنبه و نبودِ رهبرِ ما بودن و حالا اسماعیلیشونم لفت داد...
حاصلِ زور زدناشون چی بود؟
کمنظیرترین تشییعهای شهدا...
بینظیرترین راهپیماییهای برائت از منافقین و معاندین...
بینظیرترین راهپیماییِ 22 بهمن...
بینظیرترین نیمۀ شعبان...
بینظیرترین شبهای قدر... من هنوز عکسهای حرمِ امام رضاجانم رو میبینم و باورم نمیشه مردم اینجوری بکوبن دهنِ این خدازدهها...
بینظیرترین راهپیماییِ روزِ قدس... من هنوز هضم نکردم مردم تا صبح بیدار بودن و مراسمِ شبِ قدر داشتن و صبح اینجوری زدن به دلِ خیابون... هرچه خدازدهها زور زدن مردم و لخت کنن و از دین بیزار، مردم بیشتر رفتن سمتِ دین... چادریها محکمتر شدن و مانتوییها چادری...
آمارِ راهیان نور رو دیدین؟ آمارِ اعتکاف رو چی؟ از دلِ این آمار، رقمِ نوجوانها و جوانها رو دیدین؟ تو این 44 سال بینظیره! به عنوانِ کسی که سالها تجربۀ کاروان بردنِ راهیان نور برای نوجوان و جوان دارم، وَ یه سابقۀ 15 ساله در برگزاری اعتکاف برای همین سن، با اطمینان میگم بینظیره...
خدازدهها چی در دست دارن؟ هیچ!
لختها هموناییان که قبلا هم لخت بودن... وَ در مقابلشون این دستاوردهای ما... که باید حفظشون کنیم...
عدو شود سببِ خیر اگر خدا خواهد!
خدا!
خدا!
وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ
وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ...
وَ دیروز...
#نماز_تاریخی...
چه هشتگِ خوبی...
چه هشتگِ درستی...
امام خامنهای میخوان نمازِ عید رو اقامه کنن؛
همون آقایی که شهریور 1401 هم با صلابت گفتن این فتنه هم شکست میخوره... همون آقایی که میانۀ میدانی که همه از ترس، دلهامون خالی شده بود، بی اخمی به ابرو فرمودن و لاتهِنوا و لاتحزنوا و أنتُمُ الأعلون إِنْ کنتُم مُؤمِنین... همون آقایی که همین چند روزِ پیش فرمودن بیحجابی حل میشه...
همون آقایی که حتی تصویرش، خدازدهها رو به تشنج میندازه... همون که خدازدهها با یدِ رسانهشون گفته بودن فرار کرده ونزوئلا و مردمش دوستش ندارن... همون آقایی که خدازدهها داد میزدن رفراندوم برگزار کنید و ببینید کسی پشتش نیست...
همون آقا دیروز نماز رو اقامه کردن...
وَ مردم... وَ مردمش... وَ عائلهش... وَ مأمومینش... بینظیرترین رفراندومِ جمهوریِ اسلامی رو پشتِ سرش برگزار کردن...
جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً...
چه عیدی... چه عیدی... وَه که چه عیدی...
گفته بودن جوونها این آقا رو دوست ندارن... وَ تو دیدار دانشجوییِ همین چند روزِ پیش، جوونها سرِ چفیۀ آقا دعوا داشتن... دیروز مردم سرِ چفیۀ دورِ گردنِ آقا دعوا داشتن...
میفهمی؟
دعوا هنوز سرِ سربندِ یافاطمه است!
خدازدهها خودشون و به آب و آتیش زدن و یه خیابون و پر نکردن و رُبّ پهلویشون سر به دیوارِ ندبۀ یهود گذاشته از دستِ ما :) وَ سیلِ چادریها... چادریها... چادریها... غوغا کرده در عکسها و کلیپهایی که کلی کشته و مرده داده تا الآن... دخترای پشتِ ساختمونای اکباتان که 5_6 تا بودن و رقصیده بودن و به خیالشون ارکانِ جمهوریِ اسلامی رو ویران کرده بودن(!)، دیروز از عکسهای صفوِفِ زنان و دخترانِ مؤمن تو همون قابِ اکباتان، شک ندارم که به رعشه افتادن...
دومِ اردیبهشت، فراخوانِ موهای رها در بادِ خدازدهها بود اما...
حزبالله چادرش را در باد تکاند... وَ روزیِ ملّتی را رساند...
عکسهای دیروز رو دوباره و سهباره و چندینباره ببینید...
از سیلِ چادریها و محجبّههای ما، هر یه نفری که فوت کنه، خدازدهها رو طوفان میبَره :)
|| خاکِ پاتونم... وَ هرکس که دیروز تو این رفراندوم شرکت کرده و بینیِ دشمن رو به خاک مالیده، میخوام پیدا کنم و دنبال. حتی اگر در فرعیات اختلافِ عقیده داشته باشیم. تکتکِ شما، پایههای حکومتِ اسلامی رو نگه داشتین. خدا حفظتون کنه... خدا زیادتون کنه... ||
|| از بینِ عکسهای دیروز، اونایی که با بچه اومده بودن تو اون غوغا یه چیزِ دیگهست برام... خاکِ پاتونم... ||
|| یه سر به اینجا بزنین... ||
|| از امشب چلۀ زیارتِ عاشورا دارم برای بیانیهایی که مسألۀ خونه دارن. اعلام کردم شاید دو تا نَفَس شیم و پُستهای گشایشِ مسألهشون رو زودتر شاهد باشیم. ||