ازون‌جایی که کدبانو تا هفتم آذر باید یه پروژۀ سنگین دانشگاهی رو برسونه و ایضا پروژۀ کاریش هم هست و دیگه طفلی وقت نفس کشیدن نداره :( کدخدای منزل قراره کدبانو شه :) برید کنار که من وارد شدم :))) 

(پخشِ آهنگِ حماسی ملی‌پوشااااان پیرووووز باشیییید...)

 

گلِ نازِ من! تا هفتم آذر همه‌چیز و بسپار به من و با خیااااااااال آسوده به درس و کارت برس :)

برنامۀ غذایی مفصل و مغذی و متنوعی چیدم که مطمئنم بچه‌ها ضمن استقبال، قدردان‌تر و قدرشناس‌ترِ وجودِ مقدسِ مادرشون می‌شن :)

نیمرو... سوسیس‌نیمرو... خاگینه... اُملت... تخم‌مرغ آب‌پز... تخم‌مرغ کنجدی... خرما تف‌داده... یه شبم نودلیت می‌خرم... کنسرو ماهی گرونه فعلا نمی‌تونم بخرم... وَ نون و پنیر :)))) در برنامۀ غذایی اقتدا کردم به حسن روحانی که بعد از این هشت روز، نعمتِ آقای رئیسی بیشتر به چشم بیاد :)) سعی می‌کنم با مذاکره به بچه‌ها بفهمونم چه خاکی به سرشون شده (دور از جونشون) این هشت روز :))

در برنامۀ تربیتی اقتدا کردم به مَمّد خاتمی و قشششششنگ می‌خوام کل آرزوها و رؤیاهای دخترمون و تا حدّ شال برداشتن و استادیوم رفتن پایین بیارم و خلاصه یادش بدم به جای کار و خانواده و جایگاه علمی و تخصصی و شأن واقعی و ارزش حقیقی‌ش، بدوه بره تظاهرات کنه بذارن دوچرخه سوار شه بلکه عقده‌های دیده نشدش درمون شه :))) با پسرمونم یه کاری می‌کنم یا اِکس بخوره همه‌ش یا بره سراغ موسیقی زیرزمینی و تهشم فرار کنه از خونه :)))

در باب تدبیر امور و منزل نیز به اکبر رفسنجانی اقتدا می‌کنم و ... نیگا خانوم! پشتِ مرده حرف نمی‌زنن! اون الآن دستش از دنیا کوتاهه و داره مو به مو بابت هر بلایی سر این مملکت آورده به خدا جواب پس می‌ده و تا قیامتم فکر کنم کارش طول بکشه... فقط خواستم بدونی حواسم هست، خیااااااالت راحت :)))))

اتاقِ کار و که شما این هشت روز اونجایی و رسیدگی به خودت رو در حدّ اعلای احمدی‌نژادِ چهار سالِ اول انجام می‌دم و اگه هشت روزت بشه ده روز دیگه مطمئن نیستم گولِ ابلیسِ مشّایی رو نخورم و گند بالا نیارم!

پس بذار خاطرۀ خوبی از من در اذهان بمونه و زودتر کارات و بکن و بیا ولیّ فقیهِ خونه :) که بی امر و اشاره و هدایتِ تو، هیچیِ این خونه سرِ جاش نیست :)))

.

.

.

ای مقتدایم چشمانِ تو ؛)

چشمِ من و فرمانِ تو ؛)

 

 

 

 

|| کاش رجایی‌ت بودم heart ||