روزِ موفقیت‌آمیزی نبود متأسفانه! 

شیطانِ لعینِ رجیم حسابی به این تن و روح نفوذ کرده... 

بکوب و بساز اساسی لازم دارم! 

ینی اول باید کاااااااااامل این چیزی که شیطان ِ لعینِ رجیم ساخته رو ویران کنم...

بعد تازه آستین بالا بزنم برای ساختنِ از نو...

از دور آدم فکر می‌کنه ساختن سخته و ویران کردن راحت!

ولی وقتی می‌افتی توی کار می‌بینی نهههههههه! سختِ ماجرا همون ویران کردنه‌س! 

خصوصا به سن و سالِ من...

شیطانِ لعینِ رجیم یه عمر عادات زشت برات ساخته... افکار زشت... توجیهات زشت... سبکِ زندگی زشت... 

بعد می‌خوای بیای و دونه دونه اینا رو بکوبی از نو درست کنی! 

مثل دندون ِ آسیا کشیدنِ بدونِ بی‌حسی تو 40 سالگیه! 

ریشه‌ش و تا بیای از عمقِ وجودت بکشی

آخ که جونت بالا میاد......

درد و خون‌ریزی و آبسه و عفونت و این چیزاش بماند....

حق‌الناس‌ها بماند..............

مثلا یه عمر فحش راسته دهنت بوده... 

حالا می‌خوای مؤدب باشی! 

مگه می‌شه یه شبه؟! 

انگار یکی از ویرانه‌م عکس گرفته و انداخته روی شاسی بزرگ ِ دیواری و گذاشته جلوم... 

تازه می‌بینم چیکار کردم با خودم......

اشرفِ مخلوقات؛

شده چراگاهِ ملعونِ رانده‌شده(!)

الله اکبر از این ظلوماً جهولایی که من‌م...

یه چیزایی‌ش و فقط باید پیش اوستای اعظم اقرار کنم، 

اما چند تا خرده‌ریزِ همین یه روز مشارطه و مراقبه رو بنویسم که یادم بمونه؛

امروز اولِ صبح از یادآوری یه گناه، ناخودآگاه لبخند زدم........... 

رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

چونه‌م با رفیق‌م گرم شد به خودم اومدم دیدم دارم غیبت می‌کنم......

رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

بدعهدی داشتم از نوع خفن‌ش...

رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

وَ اتلاف وقت!

رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

اتلاف وقت! 

رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

اتلاف وقت! 

رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

این از همه بیشتر به چشم‌م اومد... 

جَوون بودم می‌گفتن نمی‌فهمیدم! 

الآن قششششششنگ می‌فهمم! 

ببین! 

عمر؛

یه تیکه یخه

تو دست‌م

وسطِ هوای مرداد

زیرِ آفتابِ خوزستان...

ببین!

محاله عقب‌نشینی کنم! 

می‌رم قبلِ خواب ذکرِ غلط کردم بگیرم خدا کمک‌م کنه فردا رو بسازم...

فردا صبح بازم مشارطه می‌کنم. 

من دهنِ شیطانِ لعینِ رجیم رو سرویس می‌کنم. 

محاله بذارم همین‌جوری روسیاه و سرافکنده تو قیامت ارباب‌م و ببینم...

این‌قدر یا علی(ع) بگم و بلند شم تا روی این لعینِ رجیم کم شه! 

لعنتِ خدا و ملائکه و پیغمبران و ائمه بر تو باد ای بدبختِ از بهشت اخراج شده! 

بدبختِ ضایع‌شده! 

به ولای علی بازم باهات می‌جنگم!